اسلام رحمانی، اسلام جباری
*مهدی نصیری
به نظرم، نظام همچنان فرصت بازگشت به اسلام رحمانی و جبران نسبی بسیاری از اقدامات غیر رحمانی صورت گرفته در گام اول را دارد و می تواند موجی از امید را به جامعه برگرداند و راهی به سوی آینده برای خود و مردم بگشاید. آیا این قلم فرسایی های امثال من به گوش آنان که باید برسد، می رسد؟! تردید دارم.
پرسش: تقسیم اسلام به رحمانی و جباری، امری ذوقی و یا ناشی از لیبرال منشی نیست بلکه مستند به آیات و سیره معصومین ع است. خداوند رمز اصلی موفقیت پیامبر ص را خوی رحمانی و نرم او با مردم میداند (آل عمران/ 159) و او را مایه رحمت برای همه جهانیان (انبیاء/ 107). آیه بسم الله الرحمن الرحیم که شیعه بر جزو سوره ها بودن آن در قران اصرار دارد، شاهدی دیگر بر این امر است و مفسران گفته اند که صفت رحمن ناظر به رحمت عام الهی است که شامل همه انسانها بدون هرگونه خط کشی میشود.
اعلام یوم المرحمه (روز رحمت و گذشت) از سوی پیامبر ص در روز فتح مکه در حالی که مسلمانان برای انتقام از مشرکان مکه، شعار یوم الملحمة (روز انتقام و کشتار) سرداده بودند، سندی بسیار مهم بر ماهیت رحمانی اسلام است.
اما وجه مهمتر اسلام رحمانی، اصل قرانی حرام بودن اکراه و اجبار در دین ورزی است که دهها آیه به آن تصریح دارند. وقتی خداوند به پیامبر میگوید: «و ما أنت علیهم بجبار» (ق/45) حاوی همین معناست که ای پیامبر! حق اجبار و تحمیل دین و دینداری را بر مردم نداری و به عبارت دیگر نباید اسلامت جباری باشد. قران در 11 آیه تصریحا به پیامبر می گوید: تو وظیفه ای جز رساندن پیام خداوند را به جامعه نداری و مبادا خیال کنی که وکیل خداوند در مسلمان کردن مردم با هر شیوه ای هستی گر چه با تهدید و زور و حتی با تبلیغات غیر متعارف و بیش از حد باشد.
در ریشه یابی این مساله که چرا کار جمهوری اسلامی به وضعیت کنونی رسیده و تجربه حکومت دینی با هزیمت و عدم موفقیت جدی مواجه شده، قطعا یکی از مهمترین عوامل آن غلبه قرائت جباری از اسلام در ذهن اکثریت روحانیت و رهبران دینی بود. این غلبه ناشی از فاصله داشتن فقها و حوزه ها از آموزه های قرانی و سیره حکمرانی نبوی و علوی و تاثیرپذیری تاریخی فقه تشیع از اسلام اموی و عباسی به اضافه تاثیر ایدئولوژی چپ بر ذهنیت انقلابیون بود.
اگر اسلام رحمانی بر ذهنیت رهبران انقلاب غلبه داشت هرگز با استقرار جمهوری اسلامی حجمی گسترده از اعدامها و موجی از مهاجرتها از ترس انتقام انقلابیون صورت نمی پذیرفت و نظام با تأسی از سیره پیامبر ص در ماجرای فتح مکه، یوم المرحمه را رقم میزد و فضایی آکنده از مهربانی را بر کشور حاکم میکرد اما متاسفانه نفوذ و رسوخ اسلام جباری آنچه را کرد که نباید می کرد.
شگفت آن که بعد از گذشت چهل و دو سال هنوز «روز انتقام» جمهوری اسلامی تبدیل به «روز رحمت» نشده و همچنان چرخ حکمرانی بر مدار کینه ورزی می گردد و علاوه بر دهها هزار نفری که در آغاز انقلاب، قربانی روحیه انتقام گیری و تعدادی اعدام و الباقی مجبور به مهاجرت شدند، در سالهای بعد طیفی وسیع حتی از میان انقلابیون، زندانی و حصر و اخراج از کار و ممنوع الخروج و ... شدند و اکنون این چرخه اسلام جباری به بازداشت معلمان و بازنشستگان معترض رسیده.
سید مصطفی تاجزاده به همراه دهها نفر دیگر از اصلاح طلبان، عصر روز جمعه انتخابات سال 88 بدون آن که هنوز خبری از هر گونه اعتراض و به تعبیر نظام، فتنه ای باشد، بر اساس تئوری اقدام پیشدستانه امنیتی (همان تئوری که اخیرا در ایران در مورد حمله روسیه به اوکراین و اشغال این کشور و کشتار صدها انسان بی گناه و ویرانی دهها شهر و روستا از آن حمایت شد) دستگیر شدند که سهم تاجزاده از این دستگیری 7 سال زندان بود و البته او اکنون دوباره دستگیر و زندانی شده تا سهم دیگری از حکمرانی مبتنی بر اسلام جباری را تجربه کند.
این «روز انتقام» نظام آن قدر غلیظ است که حتی شامل استاد برجسته و متدینی چون فقید تازه سفرکرده به دیار باقی دکتر احمد مهدوی دامغانی که سالها در غربت به سر می برد، نیز میشود. آن مرحوم آرزوی بازگشت به ایران را داشت و برای بازگشت خود تضمین امنیتی می خواست که به وی داده نشد. جرمش چه بوده؟ این که: «سند ازدواج شاه و همسرش در محضر او تنظیم شده».
خب! جناب آقایان جمهوری اسلامی! مگر پیامبر رحمت در روز فتح مکه، حتی ابوسفیان، سرکرده مشرکین را نبخشید و حتی خانه او را پناهگاه امن برای هر کسی که به آنجا پناهنده شود، قرار نداد؟ و شاید حتی پیامبر، همان روز این خبر غیبی را از جانب خداوند داشت که فرزند و نوه ابوسفیان یعنی معاویه و یزید چه با اسلام و امیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسین ع و ...خواهند کرد اما در صدد بر نیامد برای حفظ اسلام و نظام، اقدام پیشدستانه در بازداشت و قتل و سرکوب او کند.
به نظرم، نظام همچنان فرصت بازگشت به اسلام رحمانی و جبران نسبی بسیاری از اقدامات غیر رحمانی صورت گرفته در گام اول را دارد و می تواند موجی از امید را به جامعه برگرداند و راهی به سوی آینده برای خود و مردم بگشاید.
آیا این قلم فرسایی های امثال من به گوش آنان که باید برسد، می رسد؟! تردید دارم.
###